این روزها واژه پروموت شدن را زیاد در رسانهها و شبکههای اجتماعی میشنویم. واژه پروموشن در زبان انگلیسی به معنای تبلیغ و ترویج میباشد و پروموتر به فردی گفته میشود که وظیفه شناساندن و ترویج یک برند یا محصول را بر عهده دارد. اما در شرایط فعلی بسیاری از افراد و رویدادها نیز از طریق پروموت شدن در شبکههای اجتماعی به شهرت دست مییابند و شناسایی میشوند. یکی از تاکتیکهای رایج برای پروموت کردن یک شخص یا رویداد در فضای مجازی، دروغ پراکنیهای گسترده و بزرگ در خصوص آن رویداد است. به عنوان مثال زمانیکه در خصوص موضوعی خاص دهها دروغ تولید میشود، تکرار و برجسته سازی دروغها باعث میشود مخاطب چنین تصور میکند که احتمالا چند درصد از این دروغ ها، واقعی بوده است چرا که این پیام از سوی منابع مختلفی گزراش شده است و به میزان زیادی نیز گسترش پیدا کرده است. به همین دلیل در ادامه بسیاری از دروغ پردازیها به ثمر مینشیند و مردم آنها را باور میکنند. در روزهای اخیر نمونههای زیادی از این تاکتیک را شاهد بوده ایم که به دو نمونه از آنها اشاره خواهیم کرد. ادعای توهین به آقای رئیسی در سفر به مسکو و ادعای یک کمدین در خصوص تلاش حامیان نظام برای بستن پیج اینستاگرام او دو نمونه از رویدادهای پروموت شده در شبکههای اجتماعی بودند. حسابهای زیادی تلاش کردند سفر رئیس جمهور کشورمان به مسکو را بی ارزش نشان دهند و یا آن را انعطاف در مقابل شرق نشان دهند، در حالیکه نه تنها واقعیت چیز دیگری بود، بلکه مقامات بین المللی نیز دیدگاهی خلاف آنچه در شبکههای اجتماعی پروموت شد را اذعان داشتند. حتی در این خصوص خود روسها اینچنین گزارش میدادند که پوتین بسیار بیشتر از موقعیتهای مشابه قبلی رئیس جمهور کشورمان را مورد احترام قرار داده است. مورد دوم نیز کمدینی بود که ادعا میکرد به دلیل انتقاد به رئیسی اکانت اینستاگرام او مورد حمله قرار گرفته است و اکانتش در اینستاگرام حذف شده است. او و حامیانش با این بهانه به حامیان دولت هجمه زیادی وارد کردند و به مخاطب چنین القا کردند که این دولت صبری در برابر انتقادها ندارد و به این ترتیب توانست ضمن مظلوم نمایی، هویت خودش را در شبکههای اجتماعی پروموت کند و به شهرت بیشتری نسبت به قبل دست پیدا کند. این سر و صدای گسترده در فضای مجازی در حالی بود که پس از چند روز مشخص شد محدودیت ایجاد شده برای این حساب کاربری هیچ ارتباطی با حمله سایبری نداشته است و حتی کانال خبری بی بی سی در خصوص حذف صفحه این کمدین اینطور نوشت: شرکت متا، کمپانی مادر اینستاگرام و فیسبوک، در پاسخ به سئوال بیبیسی در مورد دلیل حذف و فعالسازی مجدد صفحه اظهار داشته است حذف این صفحه بعد از حذف اشتباهی تعدادی از پستهایش اتفاق افتاده و ناشی از گزارش دستهجمعی یا فشار حکومتی نبوده است. این دو نمونه اخیر نشان میدهد بسیاری از رویدادهای پروموت شده در شبکههای اجتماعی نه تنها فاصله زیادی با واقعیت دارد بلکه گاهی به شکلی کاملا وارونه توسط برخی اکانتها و رسانهها در مدت کوتاهی پروموت میشوند و مورد توجه افکار عمومی قرار میگیرند و این موضوع نشان میدهد شبکههای اجتماعی جایی نیستند که بتوان محتوایی را از روی انتشار و یا بازنشر توسط اکثریت صحت سنجی کرد و یک رویداد پروموت شده در شبکههای اجتماعی با بازدید میلیونی ممکن است هیچ ریشهای در واقعیت نداشته باشد. سواد رسانه
دریافتهای متفاوت از پیامهای رسانهای هر پیام دارای سه بخش متن، زیرمتن و فرامتن است. در واقع میتوان گفت که این بخشها لایههای یک پیام رسانهای هستند. لایه اول متن است که پیام رسانهای را همانگونه که هست، دریافت میکنیم. در زیرمتن پیام پنهان تولیدکننده وجود دارد و فرامتن بخشی از پیام است که دست تولیدکننده نیست بلکه در ذهن مخاطب وجود دارد و در درک او از پیام اثرگذار است. • رسانهها چگونه انگیزههای رفتاری را شناسایی میکنند؟ آیا تاکنون در تصمیمگیریهایتان متوجه شدهاید که چه روشهای اقناعی بر روی شما تأثیرگذار بوده است؟ تئوری عمل منطقی یکی از الگوهای اقناعی است که توسط فیشبین و آیزن طراحی شده است. طبق این الگو، اقناع زمانی اتفاق میافتد که باورها و اعتقادات فرد درباره موضوع موردنظر تغییر یابد. تغییر باورها منجر به تغییر نگرشها و به دنبال آن به وجود آمدن باورها و عقاید جدید میشود. • مدیریت بحران هویت در فضای مجازی فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نوعی از بحران هویت را در میان طیف گستردهای از جوانان به وجود آورده است. به این صورت که فرد هنگام استفاده از امکانات ارتباطی مجازی، هویت واقعی خود را که در سراسر زندگی با آن درگیر بوده کنار میگذارد و با هویت جدیدی مواجه میشود. این بحران خستگی، تنش، فشار عصبی و ناکامی را برای فرد به همراه دارد. به همین دلیل با توجه به رشد فزاینده شبکههای اجتماعی ضروری است برنامهریزی برای منابع هویتساز جدید با توجه به فضای مجازی در برنامهریزیهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور صورت گیرد. • بومیسازی سواد رسانهای بهرهمندی از دانش سواد رسانهای در مواجهه با پیامها و اطلاعات فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بسیار ضروری است. سواد رسانهای دیگر کشورها، جوابگوی نیازهای جامعه ما نیست و نمیتوانیم مطابق با الگوی کشورهای دیگر این مهارت را آموزش دهیم. این دانش و مهارت باید بومیسازی و مطابق با شاخصههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشورمان طراحی شود. • ارتباطات هدفمند رسانهای و شکوفایی اجتماعی ایجاد رابطه معقول با رسانههای جمعی از مهمترین وظایف روابط عمومی سازمانهاست. با این هدف که در کنار اعتماد متقابل و حسن تفاهم در جهت آگاهی جامعه و اطلاعرسانی قدم بردارند. ارتباط با رسانهها به این معنی نیست که روابط عمومی فقط با رسانههای همسو ارتباط داشته باشد بلکه یک روابط عمومی موفق باید با رسانههای انتقادی هم تعامل داشته باشد؛ بنابراین ارتباط صمیمی با رسانهها یک ضرورت است تا شکوفایی اجتماعی محقق شود.
ارسال نظرات